خدای من ! گناهانم لباس خواری بر تنم کرده است و دوری از تو درماندگی را آرایشم شده است،افزونی لجن گناهانم ماهی دلم را میرانده است،ای نهایت آرزویم! ای زیباترین مطلوبم!ای تنها پاسخگویم!و ای محبوب دلم!ماهی دلم را با جریان زلال تو به پذیرت زنده گردان،ای بزرگ بخشاینده گناهان بزرگ و ای به هم آورنده و پیوند زننده استخوانهای شکسته! از عظیم گناهانم هلاک کننده هایش را ببخش واز قبیح رازهایم رسوا کننده ها یش را بپوش و مرا در گرمای حضور قیامتت از خنک گوارای عفوت بنوش...
گفت اسکله چه خبر؟
گفتم«منتظر شماست که بروید شهید شوید»
خندید،چند قدم جلو رفت،برگشت نگاهی کرد و دوباره رفت...
جسدش را که آوردند گریه ام گرفت،گفتم:من شوخی کردم،تو چرا شهید شدی؟!